اعتقاداتمان را چند می فروشیم؟


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : پنج شنبه 13 اسفند 1394
بازدید : 756
نویسنده : nima
مبلغ اسلامی بود .

در یکی از مراکز اسلامی لندن.
عمرش را گذاشته
بود روی این کار.
 

تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می

 

پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد .

می گفت : چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را

 

برگردانم یا نه !

آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این

 

را زیاد دادی ...

 

گذشت و به مقصد رسیدیم .

 

موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم

.

 

پرسیدم بابت چی ؟

 

گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم

 

اما هنوز کمی مردد بودم .

 

وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .

 

با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم

 

فردا خدمت می رسیم

 

تعریف می کرد :

تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد .

 

من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت

می فروختم ...

 

 

این ماجرارا که شنیدم دیدم چقدر وضع ما مذهبی ها خطرناک است .

شاید بد نباشد که به خودمان باز گردیم و ببینیم که روزی چند بار و به

چه قیمتی تمام اعتقادات و مذهبمان را می فروشیم ؟!





:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وب سایت من خوش امدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)





آمار وبلاگ:

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 59
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

RSS

Powered By
loxblog.Com